بیای تو با لب خندون میری

سرزنشم مکن اگر با همه سر نمیکنم طبع لطیف ادمی با همه سر نمیکند

بیای تو با لب خندون میری

سرزنشم مکن اگر با همه سر نمیکنم طبع لطیف ادمی با همه سر نمیکند

عشقولانه

گر پرسی ز

من

، درس دوستی ز که آموختی؟

خواهم گفت: تو حکیم مکتب عشقم بودی…

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

لحظه ای مکث نما؛

آرزویم اینست:

نرود دلخوشی از عمق وجودت هرگز..

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گر بدانم روز مردن از مزارم میگذری

سال و ماه و روز و

شب

در انتظار مردنم…

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب

پر از خستگی،

من

پر از ابر بودم

شب

به پایان

من

به باران
مگر می رسیدم؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در را باز کن خبری دارم ، قلبم را بشکاف نامه ای دارم ، نامه را باز کن ، دوستت دارم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

الهی روزگارت آفتابی / الهی شامگاهت ماهتابی / الهی در همه دوران عمرت / به قلب هرکه خواهی راه یابی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی تو نیستی بلاتکلیفم مثل گل آفتابگردان در روزهای ابری

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از مضارع ها و ماضی ها خسته شده ام ، دلم برای یک حال ساده تو را دیدن تنگ است . . . !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من

در این شهر غریبم و در این خاک فقیر / به ک
من

د تو گرفتار و به دام تو اسیر
عشق چنان در دلم افروخته بود / دیده گر آب نمی ریخت جگر سوخته بود . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با جمله ی رندان جهان هم کیشم / خیام ترانه های پر تشویشم

انگار شراب از آسمان می بارد / وقتی که به چشمان تو می اندیشم . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دی

شب

خواستم واسه دل خودم فال بگیرم
وقتی فالنامه را باز کردم چشمم به شعری افتاد که هیچ ربطی به دلم نداشت

تازه فهمیدم که دلم مال خودم نیست . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هربار که تو میخندی ، تعادل این شهر بهم میخورد ، اما تو بخند

زندگی را برای از نو ساختن ، بهانه ای باید . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری / پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری

گفتی نمی خواهی ببارم عشق / اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آسمونتم ، می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی

زمین مال زمین خوارها ، فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال
من

. . . !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عاشقانه دوستت خواهم داشت بی آنکه بخواهم دوستم داشته باشی

و عاشقانه در غمت خواهم مرد بی آنکه بخواهم در مرگم اشک بریزی . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مشترک گرامی ورود شما به قلب فرستنده ی پیام با موفقیت انجام شد .

خروج امکان پذیر نمیباشد !

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ای بهانه ی زندگی ام

تو را دوست دارم به اندازه ای که نه می توانم بنویسم و نه ابرازش کنم

پس تو با قلبت که دریایی بی کران است احساسش کن

دوستت دارم تا زمانی که دوست داشتن معنا دارد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مترسک به گندم گفت :

مرا برای ترساندن آفریدن اما
من

تشنه ی عشق پرنده ایشدم که سهمش از
من

گرسنگی بود . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شب

در خم گیسوی تو عابر میشد / با هر نفست بهار ظاهر میشد
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم / با دیدن چشمان تو عاشق میشد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اتل متل دلبرک ، دلم برات زده لک ، چه با پیام چه با تک ، بیادتم عسلک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد