بیای تو با لب خندون میری

سرزنشم مکن اگر با همه سر نمیکنم طبع لطیف ادمی با همه سر نمیکند

بیای تو با لب خندون میری

سرزنشم مکن اگر با همه سر نمیکنم طبع لطیف ادمی با همه سر نمیکند

خصوصیات و دانستنی های خانم ها

در این مطلب خصوصیات و دانستنی های جالب و خواندنی از زنان را آورده ایم که می توانید در ادامه مطلب مطالعه نمایید .

یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .

- یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .

- یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می ورزد .

- زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می دارد ، به آن زن اجازه می دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است .

-وقتی زنی عاشق می شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می رسد .

- نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می بخشاید .

- یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود .

- پیش از اینکه زنی قادر به احساس عمیق برقراری رابطه جسمانی باشد ، به احساس عشق ، نوازش و ملاطفت نیاز دارد .

- زنان ابتدا کیمیای روح و عاطفه را احساس می کنند و بعد به کیمیای جسم پی می برند .

- لحظاتی که مرد ، دستهای زنی را در دست می گیرد و او را لمس می کند ، لحظاتی هستند که زن به آنها عشق می ورزد .

- هدف یک زن در برقراری رابطه جسمانی ، شور شهوانی نیست. بلکه مقصود او لذت بردن از صمیمیت ، عشق و ملاطفت در کنار شور جسمانی است .

- هنگامی که زنی بداند فقط اوست که راه به قلب شریک زندگیش دارد ، در عرش سیر خواهد کرد .

- یک زن هرگز مشکلاتش را دسته بندی نمی کند ، در صورتی که زمانی که غمگین و ناراحت باشد ، تمامی مشکلاتش از کوچک و بزرگ به دلش هجوم می آورند .

- یک زن هنگامی سکوت می کند که دردهای نهفته در دلش بسیار عمیق است و یا اینکه به مرد مقابلش آنقدر اعتماد ندارد که سخن دل با او بگوید .

- وقتی مردی با دلسوزی و توجه به مشکلات زن گوش می سپارد و از ارائه راه حل می پرهیزد ، احساس عشق و بلوغ را در او دو چندان می کند .

- مردان و زنان در برابر فشارهای عصبی واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند . دراینگونه مواقع زن نیازمند نزدیکی و درک طرف مقابلش می باشد ، در صورتی که مرد به تنهایی احتیاج دارد .

- هنگامی که اظهارات و اعمال زنی بیهوده تلقی می گردد ، او برای مطرح شدن شروع به ابراز نظریات مخالف و عدم توافق می کند .

-به جرات می توان گفت به جز در موارد انگشت شماری ، هیچ چیز بیش از سخن گفتن بر علیه یک زن به او آسیب نمی رساند .

- زن درست مثل یک موج است ، به هنگامی که عشق در قلبش به ظهور می نشیند ، اعتماد به نفسش در حرکتی مواج به اوج می رسد .

- هنگامی که موج احساسات یک زن به اوج می رسد ، به هیچ عنوان محدودیتی در ارائه عشق نمی بیند .

- مردها همواره باید بدانند که هر گاه زنی رنج و عصبانیت خود را بیرون بریزد و آشکار نماید ، احساس آسایش و آرامش بیشتری می کند .

- این نکته را به خاطر بسپارید که هر گاه زنی در اوج فوران خشم و غم قرار گرفته باشد ، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد .

- وقتی زنی از موضوعی می رنجد ، مرد باید ضمن همدردی با او نشان دهد که برای غم او نگران است ، سپس سکوت اختیار کند تا آن زن بتواند احساس همدردی اش را حس کند .

- دردناک ترین مسائل برای بعضی از زنان ، عدم پذیرش ، قضاوت نادرست و ترک شدن است ، چراکه امکان دارد این باورها در عمق ضمیر ناخودآگاهشان آنان را به سوی این تصور نادرست سوق دهد که لیاقتشان
بیش از این نیست .

- ماهیت یک زن ، درخواست تایید امور است .



-در صورتی که مردی در مقابل پیشنهادات یک زن از خود مقاومت نشان دهد ، زن با این حال که مفهوم این مقاومت را درک می کند ، اما هیچ گونه توجهی به آن نشان نمی دهد . ولی در این زمان احساس می کند
که مرد به او احترام نمی گذارد .

- بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند ، نیازهایشان را انکار می کنند .

- حتی در صورتی که زنی بپندارد نیازها و خواسته هایش برآورده نخواهند شد ، اجتناب از بیان آنها و قصد انجام دادن تمام کارها به تنهایی ، اشتباه بزرگی است .

- یک زن باید بیاموزد که چطور نیازها و تمایلات خود را بدون نکوهش و یا تزلزل ابراز دارد و این نکته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .

- امروزه بسیاری از زنان از اینکه عشق می ورزند ، اما در عوض چیزی دریافت نمی کنند ، رنج می کشند ، آنان به دنبال وقفه ای می گردند تا در این زمان تنها به خود بیندیشند و توجه کنند و در خلال آن وجودشان را
بهتر کنکاش و کشف کنند .

- یک زن جوان در اوج جوانی مایل است برای برآوردن تمایلات شریک زندگیش خودش را فدا کند .

- یک زن بطور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است .اما وقتی آن زن لبخند می‌زند ، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد .

-همیشه زنان به همان اندازه ای که در توان دارند . بخشش می کنند و در این زمان به خاطر می آورند هنگامی که آنان به بخشش نیاز داشتند ، تا حدودی کمتر از این اندازه ، به ایشان بخشیده شده است.

-اغلب زنان با آنچه همسرشان می خواهد به راحتی موافقت می کنند ، اما این کار به این معنا نیست که خواسته همسرشان دقیقا همان باشد که آنان می خواهند .

- یک زن ، هرگز به کارهای خودش و همسرش امتیاز نمی دهد ، بلکه شوهرش را آزاد می گذارد و تصور می‌کند او نیز به همین ترتبیب آزادش گذاشته است .

- وقتی زنی به ثبت امتیازات می پردازد ، ممکن است موضوع بسیار کوچکی در نظرش به اندازه امری بسیار بزرگ به شمار آید . پس امکان دارد یک شاخه گل سرخ بتواند برای شما امتیازات فراوانی به همراه
داشته باشد.

- یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را برایش بگویم ، اگر عشق او به من واقعی باشد ، خودش از نیازهایم مطلع می گردد .

-مردان و زنان باید به خاطر داشته باشند که همسرشان به هیچ عنوان خود بخود از نیازهایشان ، مطلع نیست .

- زنان نمی پسندند که شوهرانشان ، برآورده ساختن نیازهایشان را به دست فراموشی بسپارند . به همین علت ، دست از نق زدن بر می دارند و به حمایت شوهرانشان می پردازند .

- یک زن باید احساس کند که مورد احترام قرار گرفته و به بهترین وجه در خاطرها می ماند . در این صورت نادیده گرفته شدن برایش همچون امری است که دربخش انتهایی فهرست شخصیتش قرار می گیرد .

خصوصیات و دانستنی های خانم ها


زن ها دوست دارند مردها بدانند؟
زن ها صمیمیت را با مردی می خواهند که دوستش دارند، زیرا به آنان این امکان را می دهد که آرامش خاطر داشته باشند و دل و جان خود را به روی او بگشایند.
هنگامی که ما زن ها با مردی که دوستش داریم احساس مرتبط بودن می کنیم، گویی که قلبهایمان از طریق کابل یا کانالی به یکدیگر متصل شده است که عشق، محبت و حمایت میان ما و در هر دو جهت جا به جا می شود و این احساس را به ما می دهد که یک واحد، کانون یا تیم هستیم و به جای موانع و دیوارها، درهایی ساخته ایم که طرف مقابل را به درون خود دعوت می کنیم. به طرز مشابهی احساس می کنیم که به اعماق وجود معشوق خود نیز اجازه ی ورود داریم و این همان تجربه ی نیرومند صمیمیت است.
این نوع از صمیمیت که برخاسته از ارتباط باشد زن را قادر می سازد تا آرامش داشته باشد و با تمام وجود خویش ببخشد و در عین حال احساس امنیت بکند.در واقع ارتباط یکی از مؤثرترین راه های خلق امنیت روحی ای است که در ابتدای این مقاله درباره ی آن صحبت کردیم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:


اغلب هنگامی که ما زن ها احساس امنیت نمی کنیم، سعی می کنیم به طریقی با مرد زندگی مان ارتباط برقرار کنیم.
قطع ارتباط یا احساس بریدگی و جدا افتادگی از مرد زندگی مان همان کابل یا کانال میان قلب های ماست که شدیداً یا موقتاً قطع شده یا آسیب دیده باشد.
زن ها از آن رو همواره در پی برقراری ارتباط هستند که بهای گزافی را که در قبال قطع شدن آن باید بپردازند، می داند و نمی خواهند که مجبور به پرداختش باشند. هنگامی که زن ها از این ناحیه احساس خطر می کنند، سعی می کنند پا پیش بگذارند و با ابراز محبت و علاقه یا مکالمه ای دوستانه و گذران وقت با مرد زندگی شان یا هر آنچه را که احساس هارمونی و هماهنگی از دست رفته را مجدداً به جریان بیندازند، ارتباط برقرار نمایند. به یاد داشته باشید: از آن جا که زن ها عشق را اولویت اول خود قرار داده اند، لذا مسئولیت نگهبانی و محافظت از آن را نیز بر عهده ی خود می دانند. لذا برقراری ارتباط روحی نشانه ی تعهد و پای بندی ما به حفظ و زنده نگه داشتن عشق مان است.

ارتباط واقعی تنها با هم بودن و همراهی و همکاری یا برقراری پیوند نیست. بلکه معنایی به مراتب وسیع تر از تنها «بودن در کنار یک فرد» دارد. ارتباط مستلزم چیزی بیشتر از مجاورت است. ارتباط مستلزم صمیمیت است.
یک بار تعبیری از کلمه ی صمیمیت شنیدم که به نحوی مطلوب ماهیت و جوهره آن را به تصویر می کشید:
صمیمیت اجازه به دیگری است که به پستوهای درون شما سرک بکشد و برعکس بدین معنا که شما نیز پستوهای درون او را برانداز کنید. این گونه از ارتباط نه تنها به معنای موجودیت مشترک در سطح بیرونی آن است، بلکه شامل فاش کردن آنکه و آنچه هستید نیز می شود. فاش کرن آنکه و آنچه هستید به دیگری. صمیمیت یکی از مهمترین اجزاء لازم برای خلق روابطی موفق محسوب می شود.

توجه:در اینجا منظورم اصلاً آن نیست که پیوند و برقراری ارتباط در سطح خارجی اشتباه و یا اصولاً بد است. پیوند نیز جزئی ضروری از هررابطه محسوب می شود و یکی از مهمترین روش هایی است که یک زوج توسط آن با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. اما به منظور شکوفایی و بالندگی عشق، صمیمیت نیز از مهمترین ملزومات محسوب می شود.

بعد از یکی از سمینارها زوجی از من خواستند تا به طور خصوصی با من صحبت کنند. زن گفت: «شما ازدواج ما را همین امشب نجات دادید. ما هفت سال است که با هم زندگی می کنیم. اما پس از تولد پسرمان روابط مان چندان تعریفی ندارد. من همیشه خواسته ام به شوهرم توضیح دهم که احساس خوشبختی نمی کنم. اما نمی توانستم مشکل را به خوبی توضیح دهم.»
مرد نیز سخن گفتن او را قطع کرد و گفت: «همه اش احساس می کردم که او نق می زند و ایراد می گیرد. هر بار که از او می پرسیدم مشکل چیست می گفت که مثل گذشته ها به من احساس نزدیکی و مرتبط بودن نمی کند. هر بار که این را می گفت انگار که بالگدی توی شکمم می زد. همیشه سعی می کردم پدر خوبی باشم و سخت کار می کنم و مواظب خانواده ام باشم، اما هر چه می کردم برایش کافی نبود.»

زن با هیجان گفت: «اما امشب، بالاخره متوجه شدیم موضوع از چه قرار است! همان چیزی که درباره ی ارتباط برقرار کردن و مرتبط بودن گفتید. مشکل ما این بود که با یکدیگر پیوند داشتیم، اما صمیمی نبودیم.

صمیمیت در رابطه مان مفقود بود. هنگامی که شوهرم آن را با این بیان جدید شنید، دانست که در تمام این مدت خواسته ام چه چیزی را به او بگویم و من هم دانستم که چرا در تمام این مدت او احساس می کرد قدر او و زحمت هایش را نمی دانم.»
مرد در حین شنیدن صحبت های همسرش سرش را مرتباً به علامت توافق تکان می داد. با صدایی ملایم گفت:«فهمیدم راه درازی پیش پای خود داریم. اما این بار می دانم که باید روی چه چیزی کار کنیم و من واقعاً مایلم که آن را امتحان کنم»

آنها را بدرقه کردم و هنگامی که رفتن شان را تماشا می کردم، چشمانم از اشک پر شدند. بسیار خوشحال بودم که با ارائه اطلاعات و توضیحات فوق موفق شده بودم به آن ها کمک کنم مشکل خود را درک و شناسایی کنند. از این که آن ها را در مسیر درست راهنمایی کرده بودم به خود می بالیدم. سال ها طول کشیده بود تا بالاخره بتوانم به این درک نایل شوم و تفاوتی را که در زندگی دیگران رقم زده بود، نظاره گر باشم.احساس می کنم این موفقیت ارزش آن همه سال چالش و دشواری ها را داشته است. از آن به بعد عکس العمل های مشابهی را از صدها زوج دیگر که موفق به درک تفاوت میان پیوند و صمیمیت شده بودند، شاهد بوده ام. شاید شما نیز که در حال مطالعه ی این مقاله از کتاب هستید به روشن بینی هایی در قبال روابط گذشته یا حال خود دست یافته باشید. امیدوارم این مقاله راه های جدیدی از عشق ورزیدن را پیش روی شما باز کند و رضایت خاطری را که همواره جویای آن بودید در روابط خود تجربه کنید.

چه چیزی موجب احساس صمیمیت در زن ها می شود. بسیاری از چیزهایی که موجب تولید احساس امنیت در زن می شوند .موجب تولید احساس صمیمیت در او نیز می شوند: گذران وقت و صرف زمان برای با هم بودن، اطمینان خاطر کلامی و ورود به دنیای درون و مکنونات قلبی مرد. در واقع، بسیاری ازمطالب اطلاعات ارائه شده در این کتاب، حال چه درباره راوبط جنسی، ارتباط یا موضوعات دیگر، همگی شامل روش هایی برای ارتباط و صمیمیت هرچه بیشتر مردها با همسرشان هستند. در این جا به ذکر روش هایی برای ایجاد ارتباط و صمیمیت اکتفا می کنیم.

1-ما زن ها هنگامی که مردها افکار و احساسات شان را با ما در میان می گذارند احساس صمیمیت می کنیم.
ارتباط برای زن ها بیشتر به معنای بیان افکار و احساسات است. بیشتر زن ها به طرزی سنتی پر حرف تر و خوش صحبت تر از مردها هستند. از این رو یکی از سریع ترین و مؤثرترین روش های برقراری ارتباط با یک زن کلمات و واژگان یا به عبارتی صحبت کردن و حرف زدن است.
کلمات پلی هستند میان مکنونات درونی یک مرد و قلب زنی که دوستش دارد.
کلمات آفریننده ی صمیمیت آنی هستند.
اما زن ها دوست دارند مردها در باره ی چه چیزی با آن ها حرف بزنند. البته پاسخ را از پیش می دانید:همه چیز! ما زن ها دوست داریم در باره ی کار، نگرانی ها، رؤیاها، ترس و خلاصه همه ی بالا و پایین شما بدانیم. به یاد داشته باشید، ارتباط احساسی به معنای در میان گذاشتن رازهای درونی است و صحبت کردن تنها راه فاش کردن این رازهای درون است.
می دانم مردها مشکلات و موانعی را در قبال باز شدن احساس و فاش کردن رازهای درون خود به دیگران احساس می کنند.
درباره ی این موانع و مشکلات در مقاله مربوط به ارتباط بیشتر صحبت خواهیم کرد.آنچه در این جا مورد نظر ماست این موضوع است که صحبت کردن چه نقش مهمی را در ایجاد حس ارتباط روحی در زن ها ایفا می کند. به یاد دارم زنی به من می گفت:«هرگاه همسرم چیزهایی را با من در میان می گذارد، که معمولاً با هیچ کسی دیگری آن ها را در میان نمی گذارد احساس خاص بودن ومحبوب بودن می کنم. می دانم چنانچه برایم احترام و ارزش قائل نبود، هرگز این کار را نمی کرد.
چنانچه صحبت کردن و بیان افکار و احساسات موجب احساس مرتبط بودن در زن می گردد، بنابراین عکس این حالت یعنی بسته بودن روحی و احساسی، موجب احساس گسستگی و قطع ارتباط خواهد شد. در زیر گفته های چندین زن در این رابطه آورده شده است:
«هنگامی که مردی چیزهایی را از من پنهان می کند یا آنچه را که در درونش می گذرد با من در میان نمی گذارد، احساس می کنم کنار گذاشته شده ام و حس می کنم که مرا به حساب نیاورده است و این احساس که ما در دو دنیای کاملاً متفاوت زندگی می کنیم و میان ما دیواری کشیده است.»
«پنهان کردن اطلاعات و حقایق برایم بزرگترین عامل سرد مزاجی و «ضدحال» به حساب می آید. نمی توانم بفهمم چگونه همسرم می تواند از من انتظار داشته باشد با او همبستر شوم. در حالی که هیچ چیز از رازهای درونی اش را با من در میان نگذاشته است. اگر او از من انتظار دارد که با او بی رودربایستی باشم او نیز باید درهای قلبش را به روی من باز کند.»
پنهان کردن اطلاعات یا احساسات از نامزد/همسرتان هرگز بی ضرر نیست. بلکه ارتباط میان شما را قطع می کند و صمیمیت و نزدیکی میان شما را می کشد.

2-ما زن ها هنگامی که مرد زندگی مان ما را در فرآیند زندگی خود وارد می سازد، احساس امنیت می کنیم.
آیا تمثیل اتاق عشق مردان را می دانید ؛برای مردها تنها یک عشق در خانه ی فکر و ذهنشان وجود دارد،بنابراین اگر قرار باشد به عشق بپردازید ،باید اتاقهای دیگر را ترک کنند.
مردها به طور معمول حساب روابط صمیمی خود را از بقیه ی زندگی شان جدا نگه می دارندو تنها هنگامی که آمادگی عشق ورزیدن، همبستر شدن و رفاقت را دارند سری به اتاق عشق خود می زنند. یکی از عواقب و پیامدهای منفی این حصارها و دیوارها آن است که به طور معمول همسر خود را در اتاق های دیگر مثلاً: کار، استراحت، تفریح؛ سلامت و ... راه نمی دهند. آن ها احتمالاً فکر می کنند که ما زن ها علاقه ای به این قبیل مسائل نداریم یا این که از روی عادت زحمت آن را به خود نمی دهند. نتیجه این که زن ها احساس می کنند جایی در زندگی مردشان ندارند و لذا احساس گسستگی و جداافتادگی می کنند.
یکی از مؤثرترین روش های ایجاد ارتباط صمیمی با نامزد/همسرتان و تولید احساس محبوب بودن در او این است که او را در فرایند زندگانی خود منظور کنید.

منظور کردن نامزد/همسرتان در زندگی خود به این معناست که:

جزئیات وقایع و تجارب روزانه ی خود را با او در میان می گذارید. هنگامی که آنچه را در طول روز بر شما گذشته است با نامزد/همسرتان در میان می گذارید، در واقع به او این امکان را می دهید که با شما احساس هارمونی و هماهنگی و نزدیکی بیشتری داشته باشد.چرا که از آنچه بر شما گذشته است با خبراست. صحبت درباره ی وقایع روزانه او را در سطح عمیق تری در زندگی شما وارد می کند و احساسی قوی از ارتباط و مرتبط بودن را در او به وجود می آورد. گویی که دنیاهای جداگانه و مجزای شما حال با یکدیگر مرتبط شده اند.
او را از مشکلات و گرفتاری هایی که با آن ها رو به رو هستید، باخبر می کنید.
منطق و عقلانیت متعارف و قراردادی به اضافه ی هزاران هزار سال از شرطی شدن های اجتماعی و...به مرد چنین دیکته می کنند که زن زندگی اش را در مسائل و مشکلات خودش درگیر نکند. حال شاید به این دلیل که ضعیف یا نادان و.. جلوه نکند و عشق او را از دست ندهد. این باور هرگز حقیقت ندارد. چنانچه زنی به لحاظ روانی و احساسی سالم و طبیعی باشد پس از آن که شوهرش مشکلات و مسائل خود را با او در میان می گذارد، احساس نزدیکی بیشتری را نیز با او تجربه خواهد کرد. زیرا حال مرد او قلب خود را به روی او گشوده است. یکبار زنی گفت:
«هرگاه شوهرم می گوید از چیزی ناراحت، غمگین یا ترسیده است به مراتب او را بیشتر دوست دارم و احساس می کنم که به من اعتماد دارد. گفتن این حقیقت به من و پنهان نکردن آن یکی از صمیمانه ترین کارهایی است که او می تواند انجام دهد.»
به یاد داشته باشید:«بیان کردن آسیب پذیری، آفریننده ی صمیمیت است. علاوه بر آن، پنهان کردن مشکلات هرگز راه گشا نخواهد بود. مضاف بر این که همسرتان را از شما دور خواهد کرد و موجب خواهد شد احساس کند برای او ارزش و احترامی قائل نیستید.
او را در تصمیم گیری هایی دخالت می دهید که بر روی او نیز تأثیر خواهند گذاشت.در مصاحبه های که پیش از نگاشتن این مقاله داشتم بسیاری از زن ها به این نکته اشاره داشتند. هنگامی که مردی فرآیند تفکر و تصیم گیری خود را درونی کرده است و در آن باره با نامزد/همسر خود صحبت نمی کند، موجب گسستگی ارتباط می شود و به او احساس جدا افتادگی خواهد داد.می دانم بیشتر مردها این کاررا از روی عمد انجام نمی دهند و هرگز نیز نمی خواهند که چنین احساسی را به زن زندگی خود بدهند. اما در واقع این همان اتفاقی است که در عمل می افتد.
هنگامی که شوهرم به تنهایی تصمیم می گیرد و به تنهایی هم عمل می کند، این احساس به من دست می دهد که وجود ندارم. در این گونه مواقع او خودش به تنهایی جلو می افتد و مرا از فرآیند حذف می کند. گویی آن بخش از زندگانی اش هیچ گونه ارتباطی با من ندارد.»

 
.

.

.

--------

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد