بیای تو با لب خندون میری

سرزنشم مکن اگر با همه سر نمیکنم طبع لطیف ادمی با همه سر نمیکند

بیای تو با لب خندون میری

سرزنشم مکن اگر با همه سر نمیکنم طبع لطیف ادمی با همه سر نمیکند

خداوندا

خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیده‌ای، از من باز مگیر.

خدایا! مرا شاکر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .

الهی! با بهشت چه سازم و با حور چه بازم؟ مرا دیده ای ده که از هر نظری بهشتی سازم.

الهی! دیگران مست شرابند و من مست ساقی. مستی ایشان فانی است و از من باقی.

 

کریما! گرفتار آن دردم که تو درمان آنی بنده آن ثنایم که تو سزای آنی.

الهی شناخت تو ما را امان و لطف تو ما را عیان.

الهى تا تو لبیک نگویى کجا من الهى گویم.

الهى تو را دارم چه کم دارم پس چه غم دارم.

الهى از من آهى و از تو نگاهى.

الهى آنکه سحر ندارد از خود خبر ندارد.

الهى در بسته نیست ما دست و پا بسته ایم.

الهى از خواندن نماز شرم دارم و از نخواندن آن شرم بیشتر.

الهى خوشا آندم که در تو گمم.

الهى خوشا آنانکه همواره بر بساط قرب تو آرمیده اند.

الهى اگر بخواهم شرمسارم و اگر نخواهم گرفتار.

الهى اگر گلم و یا خارم از آن بوستان یارم.

الهى خنک آن کس که وقف تو شد.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد