ای دوستان مهربان
من کیستم من کیستم
ای همرهان کاروان
من کیستم من کیستم
این است دائم پیشه ام
کز خویش در اندیشه ام
گشته مرا ورد زبان
من کیستم من کیستم
این درس و بحث و مدرسه
افزود بر من وسوسه
در انس جان و جسم و جان
من کیستم من کیستم
بگذشته ام از اسم و رسم
من خویش را بینم که هست
آیا شود گردد عیان
من کیستم من کیستم
ای واقف سر و عیان
ای آشکارا و نهان
از بند رنجم وا رهان
من کیستم من کیستم